
آرامم و عاشق
بی تابم وصبــور
شادم وخوشحال
و چه زندگی شیرین استــ
وقتی که میگویی
تـــو فقط مالــ منی
آرامم و عاشق
بی تابم وصبــور
شادم وخوشحال
و چه زندگی شیرین استــ
وقتی که میگویی
تـــو فقط مالــ منی
عشق عاشقانه های باد و گندم است ، اولین پناهگاه کودکی آخرین پناهگاه آدم است
تجسم یاد تو در من...
آغاز دلتنگی است!
در سکوتی شیرین
دیده به آسمان دوخته ام...
این یادهای گاه وبیگاه تو
از جانم چه میخواهند!!
این دردهایی که تیر میکشد...
از یادآوری حرفهای پر کنایه ی تو
در قلب خسته از تپیدنم
از جانم چه میخواهند؟!
اما توای خاطره تلخ...
در یاد من بمان!
با همه دردآلودگیت
دوستت دارم...
می گویند عشق خدا به همه یکسان ست
ولی من می گویم مرا بیشتر از همه دوست دارد
چشم زخم این روزگار شورتر از این ها بود.....
که برایمان جدایی نوشت وحکم کرد...!!