عشق بی پایان

 

 

تجسم یاد تو در من...


آغاز دلتنگی است!


در سکوتی شیرین


دیده به آسمان دوخته ام...


این یادهای گاه وبیگاه تو


از جانم چه میخواهند!!


این دردهایی که تیر میکشد...


از یادآوری حرفهای پر کنایه ی تو


در قلب خسته از تپیدنم


از جانم چه میخواهند؟!


اما توای خاطره تلخ...


در یاد من بمان!


با همه دردآلودگیت


دوستت دارم...

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 23:49 توسط علی اربابی |

 
وقتی چشمانم را روی هم می گذارم

 

خواب مرا نمی برد


تورا می آورد!

 

از میان فرسنگ ها

 

فاصله

 

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 23:48 توسط علی اربابی |

 

می گویند عشق خدا به همه یکسان ست

 

ولی من می گویم مرا بیشتر از همه دوست دارد

 

وگرنه به همه یکی مثل تو میداد ...

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 23:48 توسط علی اربابی |

 
اسپندهای زیادی دود کردم اما......

چشم زخم این روزگار شورتر از این ها بود.....

 

 

که برایمان جدایی نوشت وحکم کرد...!!

 

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 23:45 توسط علی اربابی |

 
 

دلـــم یک شــب ِآروم میخــــواد ... بــا آهنگـــــی رومــــــانتیک ...

چنــــد تا شمــــــع ... و یک عالمــــــه تــــــــــــــــو ...

که بــه دنیــــا بگـــــــم ... خــــداحـــــافـــــــظ ...

دنیــای  مـــ ـن کســــی ست ...

که در آغـــــوشش جــان میدهــــم ...

 یعنـــی   تــــــــــــــــو

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 12 تير 1393برچسب:,ساعت 16:31 توسط علی اربابی |

 بیزار باش از معشوقی که اسم

 

هرزگی هایش را بگذارد"آزادی"

 

اسم نگرانی هایش را بگذارد"گیر دادن"

 

وبرای بی تفاوتی هایش"اعتماد داشتن به تو"را بهانه کند!!!!!

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 12 تير 1393برچسب:,ساعت 16:30 توسط علی اربابی |

 
 
هر چه  مغرورتر  باشی
 
 
 
تشنه ترندبرای با  تو بودن...
 
 
 
و هرچه دست نیافتنی باشی
 
 
 
بیشتر به دنبالت می ایند...
 
 
 
امان از روزی که غروری نداشته باشی...
 
 
 
و بی ریا به انها محبت  کنی
 
 
 
انوقت تورا هیچ نمی بینند...
 
 
 
ساده از کنارت عبور می کنند...!!!

+ نوشته شده در پنج شنبه 12 تير 1393برچسب:,ساعت 16:30 توسط علی اربابی |


قدم زدن تو دنیای آدما حس قشنگیه...
مهم نیست اون دنیا از شادیا مینویسه یا دلتنگیا مهم اون حساییه که یه دل داره...
میشه لابلای حرفای یه دل حتی میون غصه هاش چیزهای با ارزشی رو لمس کرد...
من حس خوبی دارم از اینکه از دنیای دلای پاک چیزهای زیادی یاد بگیرم...
برات آرامش واقعی آرزو دارم دوست من...

+ نوشته شده در چهار شنبه 11 تير 1393برچسب:,ساعت 21:41 توسط علی اربابی |

خلاصه بگویم ،



ماجرا از آنجا شروع شد که در شب آرزوها من او را آرزو کردم و او ٬



عشقش را …
 
+ نوشته شده در چهار شنبه 11 تير 1393برچسب:,ساعت 21:39 توسط علی اربابی |

 
 
انتظار سخت است ٬فراموش کردن هم سخت است اما اینکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است...!!!
 
+ نوشته شده در دو شنبه 9 تير 1393برچسب:,ساعت 14:29 توسط علی اربابی |

وقتی رفت  گفت شاید برگردم….
 
 
رفتنش مرا نمی آزارد . . .  !
 
 
 "شاید" ش . . .
 
 دردناک است
 
 
 
+ نوشته شده در دو شنبه 9 تير 1393برچسب:,ساعت 14:28 توسط علی اربابی |

 

دقایقی در زندگی هستند که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود 
که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی....

+ نوشته شده در دو شنبه 9 تير 1393برچسب:,ساعت 14:27 توسط علی اربابی |

مرغابی های عاشق
پرنده عاشق


+ نوشته شده در دو شنبه 9 تير 1393برچسب:,ساعت 14:27 توسط علی اربابی |

بوسه

 



بوسه از پیشونی...

بوسه ایه که از دل بر میاد

بوسه ایه که عمیق و عاشقانه س

سرشار از یه عالمه حس پاک و قشنگ...
+ نوشته شده در سه شنبه 3 تير 1393برچسب:,ساعت 23:51 توسط علی اربابی |

خیانت



خیانت را
........

معلـم ها یادمان دادند
........

آن جـا که گفتند :

جــای خــالی را بایــد پــر کــرد ... ! ! !
+ نوشته شده در سه شنبه 3 تير 1393برچسب:,ساعت 23:44 توسط علی اربابی |

هی غریبه ...



هی غریبه...

 

رو کسی دست گذاشته ای که همه ی دنیای من است.......

 

بی وجدان آنقدر راحت به او نگو عزیزم!!!

+ نوشته شده در سه شنبه 3 تير 1393برچسب:,ساعت 23:43 توسط علی اربابی |

عشق

به کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.

 

  به ابر گفتم عشق چیست؟        بارید.

 

به باد گفتم عشق چیست؟         وزید.

  

به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.

 

 

به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.

 

 

و به انسان گفتم عشق چیست؟

  

 اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟  ..........   دیوانگیست!!!

  

+ نوشته شده در سه شنبه 3 تير 1393برچسب:,ساعت 23:43 توسط علی اربابی |